۱۳۸۹ مهر ۱۴, چهارشنبه

دانش گاه

آقاي حراست دانشگاه به همراه همكارش توي حياط رژه مي ره و از كنار يكي از پسرا رد ميشه و رو به همكارش ميگه (( اه اه چه بوي گند عطري ميداد، ادكولن و خالي كرده روو خودش)) اون يكي ام با سر حرفشو تصديق مي كنه.
نتيجه: همه بايد در جامعه اسلامي بوي خوب عرق بدن.
رئيس دانشكده به سان يك موجود چهار پا سرش را ميندازد پايين در كلاس رو باز مي كنه و مي گه (( دخترا بيرون،ساعت 4 به بعد نميشه توو دانشگاه بمونيد)).استاد با چشمهاي از حدقه دراومده بهش نگاه مي كنه و كيفش را برمي داره و با عصبانيت بيرون مي ره.
نتيجه: اينكه بعد از تابستون بياي ببيني هرچي عمله و اكله دور برت بوده شدن رئيس و معاون زجر داره.خيلي!

۲ نظر:

اُغلن کبیر گفت...

ساعت چهار شده، همه بیرون؟
این دیگه خیلی جدیده!

ریفلاکس گفت...

آه. دانشگاه. با همه ی عمله هایت، دلم برایت تنگ شده است.