۱۳۸۸ بهمن ۱۰, شنبه

جمهوری اسلامی ، آرمان یا واقعیت؟

هنوز که هنوزه انقلاب 57 برای من سرشار از ابهامه ، اتفاقاتی که طی انقلاب افتاد شاید با تجربه ی این روزها قابل لمس باشه ولی اینکه بعد از سرنگونی شاه و استقرار نظام جدید چرا انقلابیون به "جمهوری اسلامی" رسیدند مثل یک علامت سوال بزرگ در ذهنم باقی مونده.آیا به زعم امام خمینی "جمهوری اسلامی" قرار بود پلی باشد میان دموکراسی و آزادی ؟ آیا قرار بود مردمی بودن یک نظام در گرو دستورات دینی قرار بگیره؟ آیا قرار بود به شیوه ی حکومت های غربی کشور توسط رئیس جمهور و با نظارت پارلمان اداره بشه یا به شیوه ی اسلامی همانند ائمه یا خلفا توسط یک نفر؟
و اصلا اگر قرار هایی در میان بود پس چرا به این جا رسیدیم؟
همه ی تصمیمات خوب،همه ی ازادی خواهی هاوهمه ی عزم های جزم شده برای پاسداشت کرامت انسانی شاید تنها چند سال پس از انقلاب دوام آورد و کم کم یک استبداد دینی متولد شد...
فکر می کنم که حق دارم نسل اول و دوم را متهم و مقصر بدانم که تنها به خیابان آمدند و انقلاب کردند و پس از آن انقلابشان را به امان خدا رها کردند ، فکر می کنم که نسل سوم حق دارد به میراث پدران و مادرانش معترض باشد و حق دارد نوع دیگری از شیوه ی حکومت داری را طلب کند.

۲ نظر:

اُغلن کبیر گفت...

از آن‌جا که نمی‌شه این‌جا پیغام خصوصی گذاشت، صرفاً شما را به خواندن جلد دوم کتاب "حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران"، تألیف آقای دکتر سیدمحمد هاشمی ارجاع می‌دهم!

عاطفه گفت...

من هم از آن جا که نمی شه پست خصوصی گذاشت تولدت رو همین جا تبریک می گم.
تولدت مبارک خانوم دال عزیزم!(شکلک ماچ و قلب و فشفشه و از این حرفا!